تفاوت تا کجا؟

چند روز پیش برای انجام کاری به بانک رفته بودم.ناگهان متوجه شدم تقریبا تمام کسانی که دور و برم ایستاده اند، به یک نقطه خیره شده اند.من هم که حس کنجکاوی ام تحریک شده بود مسیر نگاهشان را دنبال کردم و با دو دختر جوان که پوشش و آرایش بسیار زننده ای داشتند مواجه شدم.یکی از آنها شالی بر سر انداخته بود که حداکثر پهنای آن یک وجب بودو تقریبا تمام موهای رنگ شده اش پیدا بود.چکمه ای تنگ که تا زیر زانویش می رسید پوشیده بود. پاشنه چکمه اش به حدی بلند بودکه به تنهایی نمی توانست راه برود و دوستش باید دست او را می گرفت...

ذهنم به شدت درگیر این سوال شدکه چه فرقی میان این دختر با آن دختری که در اروپا حاضر است دست از کار یا تحصیل که از بدیهی ترین حقوق اوست بکشد اما حجابش را کنار نگذارد، وجود دارد؟... و چه سوال سختی.

مبارزه برای داشتن حجاب

شاید یکی از دلایل آن برخوردهای نسنجیده و قلدرمآبانه ای بوده که باعث شده جوانان از آن ور بام بیافتند.اصلا شاید هم این رفتارها نوعی دهن کجی و لجبازی باشد دربرابربرخوردهای شدیدی که هیچ فکرو منطقی جز منطق زور پشت آن نیست. برخوردهایی که می خواهد جوان را به کاری وادار کند بدون این که درمورد آن کار توجیه شده و به اقناع رسیده باشد .در مقابل آن دختر اروپایی مسلمان که با تفکر و منطق حجاب را انتخاب کرده آنچنان به آن پایبند است که به هیچ قیمتی حاضر نیست از آن دست بکشد.

 

 به زور نمی شود