پول

 

رامی

کس را خبر از حال پریش دل ما نیست

زیرا که در این دوره کسی اهل وفا نیست

رقصنده چو پروانه بگرد سر خویشیم

یک شمع فروزنده در این محفل ما نیست

زین سفره هستی که خدا قسمت ما کرد

جز حسرت و غم چیز دگر حاصل ما نیست

چون زشت و سیه چهره بی پول و فقیرم

زین دخترکان لاله رخی مایل ما نیست

پول است گشاینده درهای سعادت

افسوس که یک شاهی از آن شامل ما نیست

اکنون دگر ای پول تو محبوب و عزیزی

جز عشق تو سودای دگر در دل ما نیست

زنده یاد ابراهیم منصفی (رامی)

مروارید مهر-شماره ۱۱